مستند رادیویی «سیاهچاله؛ روایت زنان از ونهای پلیس»، روایت سارا، الناز، پروانه، نازنین، شبنم و کیانا شش زنی است که بعد از اعتراضها به جان باختن مهسا امینی در تهران بازداشت شدند.
ساعتی بعد از اعلام خبر جان باختن مهسا امینی که بعد از بازداشت گشت ارشاد به کما رفته بود از خیابانهای اطراف بیمارستان، صدای اعتراض شنیده میشد.«۲۵ شهریور خبر فوت مهسا امینی را شنیدیم و در شوک بزرگی رفتیم. خیلی ناراحت بودیم. من که خودم تجربه دستگیری توسط گشت ارشاد را داشتم میدانستم که واقعاً با آدمها بد برخورد میشود، میدانستم که دروغ میگویند. میدانستم که در گشت ارشاد واقعاً رفتارهای بدی میشود. احتمال اینکه این دختر به خاطر ضربه کشته شده باشد، برایم احتمال ضعیفی نبود.
من هنوز فرصت نکرده بودم از زمین بلند شوم که چند تا از رهگذرها فریاد زدند دارند حمله میکنند سمتمان. دیدیم نیروهای یگان ویژه روی موتور دارند با سرعت میآیند و لباس شخصیها هم که میدویدند سمت ما.
شبنم وارد ماشین ون سبز رنگ میشود. مأموران امنیتی بدون هر گونه ملاحظهای با مشت و لگد به جان افراد بازداشتی میافتند. ضرباتی سنگین به ستون فقرات و سر و صورت.«اول ما را بردند توی یک ون که چند آقای دستگیرشده بودند، بعد برای این که مختلط نباشیم ما را پیاده کردند. به زور گوشیهای همه را گرفتند، حتی در مورد بعضیها گوشیشان توی کیفشان بود به زور کیفشان را با تمام محتویات و پول نقد و مدارک گرفتند. عجیب است که حتی کیف را پس ندادند.
مأموران با لباسی پاره و کتک خورده، الناز را وارد ماشین ون میکنند. او نیز شاهد خشونت و ضرب و شتم شدید افراد بازداشتی داخل ون و توهینهای جنسی مأموران بوده است.«من رفتم داخل ون. قبل از من دوتا خانم توی ون بودند، یکیشان به شدت میلرزید و بیتابی میکرد، یک دختر جوان ۲۵، ۲۶ساله. یک جا هم یک خانمی که مقنعه سرش بود و فکر میکنم بنده خدا واقعاً از سرکار داشت برمیگشت، پشت صندلی راننده نشسته بود.
روایت کیانا از درون ون سفید رنگ در اینستاگرامش، توصیفی است از ضرب و شتم و لگد مأموران و زدن سر و صورت او به کف ماشین.«من را روی زمین ون به پشت خوابانده بودند یکی از آنها نشسته بود رویم و یکی روی پاهایم میپرید. یکیشان موهای سرم را گرفته بود و سرم را بلند میکرد و میکوبید روی کف ون. من همین طور جیغ میزدم. یکی از آنها توی سرم میزد و یکی دیگر هم آمد و با لگد به سرم میزد و بعد ته کفشش را به سرم میمالید. یکی از آنها شال سرم را گرفته بود و سعی میکرد دهانم را با آن ببندد.
آنجا مرا تحویل خانمهایشان دادند. دو سه تا خانم فوقالعاده بد دهن و بیادب و وحشی. موبایلم را قبل از اینکه سوار ون بشوم ازم گرفتند. من اولین نفر بودم که سوار ون شدم. باید صبر میکردم تا ون پر شود. چند دقیقه بعد صدای جیغ بلندی شنیدم، دیدم یک دختر را از موهایش روی زمین میکشند و همینطور کتکش میزنند. در ون را بازکردند که دختر را سوار کنند ولی او بازهم مقاومت کرد و به طرز وحشیانهای کتک خورد. موهایش را میکشیدند و با باتوم و مشت و لگد به جانش افتاده بودند.
اون قسمتی که روی ما قفل کردند دو تا خانم دیگر که هر دو مدعی بودند که بیماری زمینهای دارند، آوردند. میگفتند ما اصلاً بیماریم و از دکتر آمدیم. سابقه پزشکیمان توی کیفمان است. ولی توجهی نمیکردند و خیلی به شکل وحشیانهای اینها را مورد ضرب و جرح قرار دادند. توی ناحیه ستون فقراتشان خیلی ضربه زدند، یکیشان را خواباندند. خیلی با مشت محکم میزدند توی سرش، چند نفر نگهش داشته بودند و خب ما این صحنهها را شاهد بودیم.
سارا ۲۸ ساله هم در پلیس امنیت دختری را دیده که همانند کیانا مأموران به شدت به سر و صورت او زده بودند.«من توی پلیس امنیت نشسته بودم، یک دختر را آوردند … نفهمیدم پوستش چه رنگی است از صورتش، اینقدر که صورش را زده بودند و کبود کرده بودند. او را گرفته بودند و کشیده بودند به زور داخل ون، ۱۰ نفر زن و مرد، از این زنهایی که مانتو میپوشند کماندوها، که جدید آمدهها؛ دستهایش را بسته بودن با این بستهای پلاستیکی، افتاده بودند روی سر و صورت و شکمش، اینقدر زده بودندش که تمام صورتش کبود بود.
ما را اول بردند به اصطلاح خودشان توی نمازخانه، ماموران زن ما را تفتیش بدنی انجام دادند. کیفمان را کامل گشتند -حالا آن تعدادی که هنوز کیفشان دستشان بود- گوشیها را گرفتند، بعضیها که به زور میخواستند رمز گوشی را ازشان بگیرند مقاومت میکردند تهدیدشان میکردند که دستگیرتان میکنیم و حبسهای طولانی برایتان میبندیم. ما آزادتان نمیکنیم و باید حتماً رمز گوشی را بدهید.
در پلیس امنیت از محتوای موبایل نازنین هم پرینت میگیرند و داخل پرونده میگذارند. بازجویی شروع میشود و بعد از آن مقام قضایی، فرمی برای بازداشت موقت و یا قرار وثیقه جلو او میگذارند و بدون اینکه اجازه بدهند محتوای آن را بخواند، او را تهدید میکنند که باید امضا کند.«بچهها یکی یکی میرفتند توی اتاق قاضی. به بعضیها میگفت یک فرمی را امضا کنند، بعضیها دیگر هیچی را امضا نمیکردند. چون فقط جای امضایش باز بود و با دستش بالای فرم را گرفته بود، نمیتوانستیم بخوانیم.
بعد از آن سارا و چند بازداشتی دیگر، درون ماشین با چند محافظ به نزدیکی زندان قرچک میرسند. این زندان در ابتدا مرغداری و سپس مرکز ترک اعتیاد مردان بود و بعد به زندان زنان، تغییر کاربری داد. ما اولش که وارد شدیم، اصلاً آن تعداد جمعیت ما را شوکه کرد. فکر میکردیم احتمالاً خیلی تعداد کمتر باشد، نمیدانستیم آن همه جمعیت آنجاست. آن سوله ارتفاع سقفش خیلی زیاد بود اما یک جاهاییش باز بود و از آن جاها کبوترها میآمدند دستشویی میکردند و روی سر بچهها میریخت.
وقتی رسیدیم ساعت نزدیک شش صبح بود. بچهها خواب بودند. همه کنار هم روی زمین خوابیده بودند. یکی یکی بیدار میشدند و میآمدند کنار ما و از جزئیات دستگیریمان میپرسیدند و اینکه آن بیرون چه خبر است. بچهها خیلی خوش برخورد و صمیمی بودند، باعث شدند در بدو ورود اصلاً احساس غربت نداشته باشیم.»ونیم- یازده شب خاموشی میدادند ولی باید توی همان نور زیاد میخوابیدیم. ساعت هفتخواب بودیم، رختخوابهایمان را کنار هم پهن کرده بودیم، جا کم بود...»«سطح بهداشت خیلی پایین بود. همه جا پر از دوربین بود.
واقعاً روزبهروز وضعیت بچههایی که میآمدند به لحاظ کتک خوردن و آن اتفاقاتی که در خیابان برایشان افتاده بوده، خیلی بدتر شده بود متأسفانه و کلاً مشخص بود که این ابعاد سرکوبشان را خیلی گستردهتر کردهاند.
هر چه من آنجا دیدم این بود که از لحظه دستگیری یا توی ون، تا رسیدن به پلیس امنیت. اکثر کسانی که آسیب دیده بودند، کتک و ... یکی بود که اصلاً او را لخت کرده بودند، اصلاً با سوتین آمده بود آنجا. کشیده بودند، لباسش پاره بود، همینطور که کشیده بودند لباسش درآمده بود و آورده بودند و اصلا با یک سوتین قرمز تنش بود آمد. خیلی او را بدجور زده بودند. اصلاً برایشان مهم نبود....
ایران آخرین اخبار, ایران سرفصلها
Similar News:همچنین می توانید اخبار مشابهی را که از منابع خبری دیگر جمع آوری کرده ایم، بخوانید.
انتشار مجموعه «زنان ایران» از سوی اسپاتیفای؛ شروین حاجیپور پیشتاز جایزه ویژه گرمی شداسپاتیفای، از محبوبترین سرویسهای پخش آنلاین موسیقی در جهان، خبر داد که مجموعه جدیدی از آهنگهای گلچینشده از هنرمندان ایرانی را با عنوان «زنان ایران» راهاندازی کرده است.
ادامه مطلب »
پلیس لندن بررسی پرونده شکایت از مهاجرانی را آغاز کرد – DW – ۱۴۰۱/۱۱/۱۱پلیس متروپولیتن لندن چهارماه پس از اعلام شکایت کاوه موسوی و ربکا مونی از عطاالله مهاجرانی، به اتهام 'ترویج و تشویق تروریسم' پرونده رسیدگی به این شکایت را به جریان انداخته است.
ادامه مطلب »
سرقت و مواد مخدر دو دغدغه تهرانیها/ کاهش ۹ درصدی سرانه جرایم در حوزه سرقتسردار رحیمی در مراسم تکریم خود: *دشمن تمرکز خود را بر تهران گذاشته بود اما تمام اغتشاشات توسط پلیس جمع شد *امروز دیگر هیچ اراذل و اوباشی وجود ندارد و پروندههای این بخش به پایان رسیده است *امروز میتوانیم بگوییم شاهد کاهش ٩ درصدی سرقت در پایتخت هستیم
ادامه مطلب »
بوریس جانسون: پوتین قبل از تهاجم به اوکراین من را به ترور تهدید کردنزدیک به یک سال پس از آغاز تهاجم نظامی روسیه به اوکراین، بوریس جانسون، نخستوزیر پیشین بریتانیا، در یک مستند، جزئیات «گفتوگوی بسیار طولانی و بهتآور» سال
ادامه مطلب »
اخراج از کمیسیون مقام زن؛ ایران به سازمان زنان سازمان همکاریهای اسلامی میپیونددبه دنبال اخراج جمهوری اسلامی از کمیسیون مقام زن سازمان ملل، عزم دولت برای پیوستن به سازمان توسعه زنان سازمان همکاری اسلامی افزایش یافته است.
ادامه مطلب »
گاردین: پلیس بریتانیا در حال بررسی پرونده عطاالله مهاجرانی به اتهام «حمایت از تروریسم» استیکی از موارد شکایت از مهاجرانی این است که او در کتاب خود با عنوان «نقد توطئه آیات شیطانی» که با حمایت حکومت ایران منتشر شده است، فتوای قتل سلمان رشدی را توجیه و تایید میکند.
ادامه مطلب »