دوستم به بنبست رسید و خودش را کشت.میگفت موقع خواب خودش را در سالنی بزرگ روی صحنه تصور میکند که مردم با او همنوا شدهاند و میخوانند.خانوادهاش سد راه او بودند. گفتوگویaidaghajar با نیازنواب، خواننده و موزیسین ایرانی ۸مارس_روزجهانی_زن
ممنوعیت خوانندگی زنان و حذف صدای آنها یکی از محرومیتهایی است که در سیستم مردسالار، مذهبی و خودکامه جمهوری اسلامی به زنان تحمیل شده است.
تا آنکه یکی از دوستانش پیشنهادی به او داد: «دوستم گفت یک بازیگر زن پیدا کنیم که در تئاتر موزیکال کار کند. در آن زمان در تئاترهای موزیکال زن هم گاهی میتوانست بخواند؛ اما در دو طرف سن دو نفر را مثل دکور میگذاشتند که لب بزند تا نشان دهند، زن تنها نمیخواند. همان موقع دنبال بازیگر زن میگشتم. در سالن رودکی تئاتر بانوی زیبای من اجرا میشد که ناگهان دختر نقش اول در پایان تئاتر روی صحنه آمد و تنهایی اُپرا خواند. سالن را هیجان گرفته بود و همه جیغ میزدیم.
به گفته این هنرمند خواندن یعنی یک انسان بتواند تمام احساسات درون خود را با اجرایش بیرون بریزد و با یک هارمونی زیبا، فریادش را بکشد: «اگر میشد آن همه عشق و علاقه و هیجان و شادی را با امکانات بیشتری با انسانهای بیشتری تقسیم کنم و درآمدی هم داشتم، چه بهتر و وقتی نمیشد، سعی میکردم راه دیگری پیدا کنم که بیشتر اجراهای محفلی بود. یکی از دوستانم کارگردان تئاتر بود. سعی میکرد برای من اجرا در نظر گیرد؛ اما مشکلاتش فراوان بود. به او مجوز میدادند و وسط اجرا، تئاتر را جمع میکردند.
نیاز میگوید: «زن آفریننده است. درون زن به دنبال صلح و آفرینندگی است و این چیزی نیست که سیستم مردسالار بخواهد. برای همین میخواهد او را کنترل کند تا قدرت در اختیار خودش بماند. این زن است که زندگی را باز میآفریند. زن مولد عشق است و خواندن و موسیقی هم از عشق و آفرینندگی میآید و مدام آن را بازآفرینی میکند. از سوی دیگر، خواندن و رها کردن صدا و فریاد کشیدن به زن قدرت و اعتماد به نفس میدهد؛ قدرتی زاییده استقلال که میتواند از آن کسب درآمد هم بکند.