«در خانوادهای مذهبی متولد شدم. ۱۳ یا ۱۴ ساله بودم که متوجه شدم یک ترنس هستم. اما نمیدانم چرا خانوادهام از کودکی متوجه تفاوتهای من نمیشدند یا شاید به روی خود نمیآوردند.» اقلیتهای_جنسی گزارش شایا گلدوست👇
«در خانوادهای مذهبی متولد شدم. ۱۳ یا ۱۴ ساله بودم که متوجه شدم یک ترنس هستم. اما نمیدانم چرا خانوادهام از کودکی متوجه تفاوتهای من نمیشدند یا شاید به روی خود نمیآوردند. برعکس پسر بچههای دیگر که عاشق ماشین و توپ و بازیهای پر جنب و جوش بودند، دوست داشتم با عروسک بازی کنم.»
خانواده شهناز او را طرد کردهاند به دلیل اینکه هویت جنسیتی زنانهاش را نمیپذیرد: «خانوادهام از سمت مادر، تبریزی و از سمت پدر، یزدی هستند؛ خانواده و فامیل بسیار سنتی و متعصب مذهبی و مردسالار که به هیچ شکلی پذیرای هویت جنسیتی زنانه من نبوده و نیستند. از ۱۵ سالگی مجبور شدم کار کنم به امید اینکه بتوانم زندگی مستقلی به دور از فشارهای خانواده و اطرافیان داشته باشم.
شهناز از یکی از دوستان ترنس خود میگوید؛ زن ترنس ۲۵ سالهای که به جرم کارگری جنسی دستگیر شده و برای مدت زیادی زندان بوده است: «ماموران به خانه او ریختند و دستگیرش کردند. بعد از مدتی که در زندان بود، با هزار و یک بدبختی آزاد شد. اما بعد از دادگاهی دوباره به حکم زندان طولانی مدت محکوم شد. همان دفعه اولی که از زندان بیرون آمده بود، دیگر آن آدم سابق نبود به دلیل فشارها و آسیبهایی که در زندان دیده بود.هیچکس برایش مهم نیست که چرا ما در این شرایط گرفتار هستیم و دچار آن شدهایم.
برخورد جمهوری اسلامی با قشر رنگینکمانی در طی این سالها برخورد بسیار خصمانهای بوده و هست. هرچند به ترنسها با حکم دادگاه، مجوز لازم برای ترنزیشن و جراحی داده میشود اما در عمل حمایتهای لازم از این قشر همیشه در معرض آسیب وخشونت انجام نمیشود. در «قانون مجازات اسلامی» نیز همچنان برای روابط جنسی بین افراد همجنس حکم اعدام در نظر گرفته شده است که در بسیاری از موارد اجرا میشود.