بسیاری از کسانی که بر کرسی سیاست و قدرت تکیه زدهاند برای این فرهنگ "تَره هم خُرد نمیکنند" آنها جدالِ تصاحب دارند. همان گونه که خود را صاحب زمین و قدرت میدانند صاحب مردم و فرهنگ نیز فرض میکنند؛ فرهنگی که باید آن را بدانی، بر مدار آن بچرخی و دوست داشته باشی تا بتوانی تصاحبش کنی. اما آنها فقط بار منافعشان را بر شانهاش میگذارند و هی میزنند چنان که چهارپایی را. برایشان مهم نیست که این بار چه قدر کمر شکن باشد.
قصد من در این نوشته بیان این نیست که بگویم هنر مینیاتور، سازِ دوتار، مثنوی مولانا یا... میراث کیست که مخاطبان این نوشته -اهل فرهنگ و هنر- بهتر از من میدانند که میراث ماست؛ یعنی همۀ ما بدون در نظر گرفتن مرزهایی که "شمشیر روی نقشۀ جغرافیا" کشیده است.
در مورد این مسألۀ مشخص یعنی ثبت هنر مینیاتور یا پیش از آن دوتار و مثنوی در یونسکو گلایه از ایرانیان اهل فرهنگ و هنر است که همۀ پیوندها و اشتراکات را میدانند اما صدای رسایی از آنها بلند نشده است.
ممکن است فردا با دادخواهی، شکایت، اعلامیه و... نام افغانستان، تاجیکستان و کشورهای دیگری نیز به این فهرست افزوده شود اما چیزی از گلایۀ این نوشته کم نخواهد شد به این دلیل که دوستان ایرانی ما -اهل فرهنگ و هنر- باید همصدای ما از این موضِع برحق دفاع میکردند و صدایشان در برابر انحصار و خلاصه کردن این فرهنگ عظیم فقط به چند شهر ایرانِ کهن بلند میشد؛ آن هم نه صرفا برای حمایت از ما، که برای دفاع از فرهنگی که امروز مظلوم افتاده است و از همۀ ماست.
گور پدر رفسنجانی
افغانستان هم میتونه حمله انتحاری با تویوتا کرولا رو ثبت جهانی کنه. همین طور بچه بازی، چوچه بازی، عبور غیر قانونی از مرزها و... رو ثبت جهانی کنه. البته مهمترین میراث فرهنگی و اجتماعی و معنوی افغانی ها نمک به حرامی اونهاست.در پاکستان کسی افغانی نمیگه، بهشون اونجا میگن : نمک به حرام